دلایل وعوامل زیادی سبب شده است که نگاه ها به سوی روش تدریس واحد کار کشیده شود . دراینجا یکی ازدلایل عمده را طرح می کنیم که دلایل دیگر هم تاحدودزیادی ازاین دلیل ریشه می گیرند . آن چه دراین جا طرح می شود ، « صحبت کردن » یابه سخنی دیگر « حرف زدن » معلم است .
« معلمان زیاد حرف می زنند » این نتیجه یک پژوهش گروهی است که به سفارش ، سازمان علمی – فرهنگی وآموزشی سازمان ملل متحد _ یونسکو – انجام گرفته است. دراین پژوهش ها ، انتقاد مشترک همه دانشجو – معلمان ازمعلم یااستاد این است که : « شما زیاد حرف می زنید » مدیران مدرسه آگاه وخردمند زمانی که متوجه می شوند ، معلمی بدون طرح درس ازکلاسی به کلاس دیگر می رود وفقظ حرف می زند ، آزرده شده وتاسف می خورد . وبا خود می گوید : « این کارهیچ بازده وثمری ندارد ، او بااین کارش بچه ها راتنبل وکسل می کند . » راستی ، چرامعلمان مدام گرفتار دام صحبت زیاد می شوند ؟ این مسئله به این خاطر است که این کار یک سنت است ؛ زیرا ازآنان این گونه توقع می رود ، وبالاخره خود او نیز زمانی به عنوان دانش آموز شنونده صحبت های بیش از اندازه معلمانشان بوده است
آنچه می تواند یا می توانست معلمان راازدام صحبت کردن زیاد برهاند تکیه برنیروی دانش آموزان است . به دیگر سخن ، به کارانداختن نیروی نهفته و فعال دانش آموز ان است که معلمان را ازحرف زدن بی نیاز می کند . هیچ دانش آموزی مانند یک ظرف خالی نیست .
تغییرات سریع وشتابان دنیای امروز ایجاب می کند تا دیگر بار تجارب گذشته و اطلاعات دیروزی رابه گردن آنان نگذاریم . دانش آموزان باید با عقل و فهم نوین خود ، به شیوه هایی دست یابند که دردنیای روبه رشد امروز مورد نیاز است .
معلمی که باسخنرانی بر کلاسش حکمرانی می کند فقط یک نظر ارائه می دهد و کمتر به دانش آموزان اجازه فعالیت های ذهنی و بدنی می دهد . او به این مسئله اهمیت نمی دهد که چه حرف هایی از او فهمیده شده ، وکدام یک مورد توافق کلاس قرار گرفت وبالاخره کدام از آن ها تکرا مسایل قبلی برای کلاس است .
اگر معلم بخواهد صحبت کردن رادر انحصار خود بگیرد، حتی اگر متفکرترین و محبوب ترین و سخنران ترین معلمان هم باشد ، هرچیزی جز مسخره کردن نقش معلم نخواهد بود . کلاسی که موفقیت و کامیابی را تجربه می کند ، کلاسی است که درآن 80 درصد وقت کلاس به کار صحبت دانش آموزان اختصاص دارد وفقط 20 درصد باقی مانده به معلم تخصیص می یابد . این امر زمانی تحقق می یابد که معلم به واحد کار گروهی یا فردی دل ببندد واز آن ها به عنوان راهبردهای اساسی برای به تفکر واداشتن دانش آموزان بهره بگیرد .
یادگیری وآثار واحد کار گروهی
اهداف گوناگون را می توان ازواحد یادگیری کار انتظار داشت . با این همه اهداف به معلم و فلسفه آموزش او وابسته است . معلم باید آگاهانه هدف یا اهداف ویژه ای رابرگزیند . ممکن است ، باپی گیری واحد کار یادگیری و واحد کار گروهی آثار زیر نمایان شود :
1. واحد کار گروهی سبب پدید آیی حس همکاری جمعی شود . زیرادرکارگروهی بروظایف یکایک اعضا ء تاکید می شود .
2. درواحد های کار گروهی عده زیادی ازیادگیرندگان بافعالیت یادگیری درگیر می شوند .
3. درقالب واحد های کار دانش آموزان مهارت های کلامی وبرقراری ارتباط خودشان رابسط می دهند .
4. درطی فعالیت برای تکمیل واحد کاریادگیرنده ازمنابع نهایت استفاده را می برد تا کار خود رابه بهترین وجه نمایان سازد .
5. درتکمیل فعالیت های مربوط به واحد های کار یادگیری ، دانش آموزان مهارت های همکاری را می آموزند . این امر سبب بهبود روابط اجتماعی یادگیرندگان می شود .
6. کار گروهی برروی یک واحد یادگیری سبب تحریک ذهن دانش آموز می شود .
اگر فعالیت گروهی به طور درست به درس وفعالیت فردی ارتباط داده شود ، هرشخصی می تواند نقش یاور داشته باشد . اگر درانجام دادن واحد کار گروهی ، هدف های روشنی پی گیری شود ، دو عامل نیرومند افراد گروه راترغیب می کند : علاقه واشتیاق به کار گروهی وتمایل به کسب وجلب توجه اعضای گروه .
دریک گروه اثر گذار ، اعضای گروه تا حدود زیادی به یکدیگر نزدیک اند ، چنین نزدیکی سبب می شود آنان روش های ذهنی و عاطفی رااز یکدیگر بیاموزند . اگرمعلم بتواند روابط بین افراد و گروه ها رابه خوبی تنظیم کند بازدن جرقه ای ، هرکدام از اعضای گروه یا کلاس شیوه ای را برای انجام دادن کار ویا حل مسئله پیشنهاد کرده وبه کارخواهند بست . هرکدام ازدانش آموزان دراین فرایند تلاش خواهند کرد تا آن چه به ذهنشان رسیده است را امتحان کنند ودراختیار گروه قرار دهند .
واحد های کاربیش از آن که تجارب ناخوشایند به جا بگذارند ، تجارب لذت بخش و شادی آفرین ایجاد می کنند . زیرا ، اگر دانش آموز به صورت انفرادی کار کند فقط ازاندیشه خود بهره می گیرد ، ولی وقتی که درگروه فعال است اراندیشه افراد گروه هم سود می برد . این امربرمیزان موفقیت او درانجام دادن تکلیف می افزاید . افزون براین ، دانش آمزوان می توانند باتکیه بر آرای گروه کار بیشتری رادزمان اندکی انجام دهند .
گذشته ، ضرورت ها و اصول روش تدریس واحد کار
ویلیام ، کیل پاتریک یکی ازدوستان صمیمی جان دیویی است، درسال 1918 ، دردانشگاه کلمبیا درمقاله ای به شرح ویژگی های روش آموزش تازه ای ، موسوم به روش تدریس واحد کار پرداخت . این روش ، فعالیت های یادگیری را بر پایه علاقه دانش آموزان تدارک می دید .
هدف اساسی از روش تدری واحد کار ، گسترش دامنه تجارب ذهنی و علمی دانش آموزان و اثربخش کردن فعالیت های آموزشی بود . کیل پاتریک دست یابی به هدف روش تدریس حاضر را فقط از طریق اعمال هدفدار ممکن می دانست .
v ملموس کردن وبه عمل آوردن فکرها ، چون یافتن راه حل مسئله وساختن وسیله ا ی برای درک مفهوم یا حل مسئله
v تجربه کردن و لذت بردن ازمواد آموزشی ، نظیر : عکس ، پوستر ، کاردستی ، نقاشی و . . .
v حل مسایل فکری
v کسب دانش ، مهارت ونگرش
آنچه ازسابقه روش تدری واحد کار بر می آید ، این روش فقط برای ایجاد ، مشغله عملی برای دانش آموزان نبود ؛ بلکه وسیله ای بود تا کیل پاتریک و دیویی بتوانند افکار و اصول نظری خود را سازمان دهی کنند وازطریق هماهنگ کردن فعالیت های مدرسه رفتارهای اجتماعی را نشان دهند . در روش تدریس واحد کار ، نخست فعالیت هایی درنظر گرفته می شود که از طریق گروه های دانش آموزی به صورت انفرادی به وقوع می پیوست . معلمان ودانش آموزان به اتفاق برای دست یابی به هدف ، نقشه ای تدارک می دیدند . دوم این که ، پس از مرحله نخست ، کارو حل مسایل هسته اصلی واحد کار راتشکیل می داد . سوم این که فعالیت ها باید به گونه ای بودند که باروی را حمایت می کرد . یعنی ، فعالیت ها به صورتی تنظیم می شد که دانش آموزان بتوانند به اوج پیشرفت – که همانا دست یابی به هدف پایه تحصیلی مربوط است – برسند . سرانجام ، تمرین هاباید هدفدار وحاکی ازتصمیم گیری جدی باشند . هرواحد کار باید نمونه ای کامل ازاشتیاق یادگیرنده به آموختن و فعالیتی هدفدار می نمودند .
روش تدریس واحد کار ازحدود سال های 1920 درزمره روش های تدریس فعال قرار گرفت . روش تدریس حاضر ، درسال های نخست در آموزش های صنعتی مورد استفاده قرار گرفت ؛ ولی بعد ها به مثابه روش دامه دار درآموزش صنعتی مورداستفاده قرار گرفت ؛ که بعدها به مثابه روش دامنه دار در آموزش دروس نظری و عملی غیر از آموزش های صنعتی هم به کارگرفته شد . به هر روی ، روش تدریس واحد کار به صورت دسته ای از فعالیت هایی که از سوی یادگیرنده به انجام می رسد ، درآمد .
دراصل واحد کار یک واحد یادگیری است ، که دانش آموزان بارهنمایی معلمان انجام می دهند .هدف مورد نظر برای کاردر دوره های تحصیلی ابتدایی از سوی معلمان مشخص می شود ؛ ولی در دوره های بالاتر دانش آموزان می توانند برای تعیین هدف واحد کار ، همیاری کنند . روش تدریس واحد کار به یادگیرندگان آزادی عمل زیادی در به کار بردن مواد آموزشی متفاوت وراهکارهای گوناگون می دهد . برای استفاده از روش تدریس واحد کار باید برنامه ریزی دقیقی انجام گیری . برای کسب این آمادگی ، پیشاپیش باید به سوالات زیر پاسخ داده شود :
1. دانش آموزان چه مفاهیمی راباید فرابگیرند ؟
2. چه اقدامات انگیزشی باید درواحد کار درنظر گرفته شود ؟
3. چه محدودیت هایی برای انجام دادن واحد کاردرنظر است ( ازنظر آموزشی ، زمان ، مکان و . . . )
4. چگونه ازخلاقیت دانش آموزان می توان برای انجام دادن کارهابهره گرفت ؟
5. چه الگوی کار خاصی برای سرمشق گیری به دانش آموزان ارائه می شود ؟
یک « واحد کار » فعالیت یادگیری طبیعی است که جستجو و حل مسئله انفرادی یا روه کوچک رادربر می گیرد . مطلوب است ، واحد کار شامل تکلیفی باشد که دانش آموزباعده ای از دانش آموزان واحد روشنی را درپی گیرند . واحد های کاردربیشتر موارد، دست ورزی مواد آموزشی ملموس رادربر می گیرد .
ایده آل آن است که دانش آموزان خودشان به طرح ریزی ، اجرا وارزشیابی واحد کار اقدام کنند . چنین تصوری برای دانش آموزان دوره راهنایی تحصیلی و دوره متوسطه مطلوب است . دردوره ابتدایی الزامی است که معلم واحد کار راانتخاب ودانش آموزان رادرجریان کارقرار دهد . مهم ترین نقش معلم دراجرای روش تدریس حاضر ، همراهی وهدایت دانش آموزان برای دست یابی به هدف و ارزشیابی کارخودشان است . معلم برای آموزش یک مفهوم یاایجاد مارت می تواند یک واحد کار یا چند نوع واحد کار درنظر بگیرد.
معیارهای گزینش وانتخاب یک واحد کار
1. واحد کار باید فعالیت های اصلی و واقعی راپوشش دهد . معلم باید تلاش کند زمان واحد صرف فعالیت های حاشیه ای نشود . گاه دیده می شود دانش آموزان به چای متمرکز شدن برهسته اصلی فعالیت یادگیری به اموردیگری ، مشغول می شوند که درپایان کار هم کمکی به یادگیری آنان نمی کند .
2. واحد کارباید متوجه درس باشد . متوجه کردن واحد کار به دروس غیر از درس اصلی سبب پراکنده کاری وانحراف از مسیر ومحور اصلی یادگیری می شود .
3. یادگیریی که از یک واحد کار یه دست می آید بایدارزش صرف کردن وقت راداشته باشد . الزامی است مدت انجام دادن کار سنجیده شود وارزش تخصیص وقت هم درنظر آورده شود .
4. موادآموزشی وتجهیزات موردنیاز برای انجام دادن فعالیت های مربوط به واحد کار باید فراهم شده باشد .
مراحل اجرای روش تدری واحد کار
v مرحله نخست : انتخاب واحد کار
دراین مرحله باتوجه به هدف درس ، واحد کار رابرمی گزینیم . لازم است ، درانتخاب واحد کار قواعدی راکه دربالا مطرح کردیم برای این کار درنظر بگیریم .
v مرحله دوم : ارائه واحد کار
درمرحله حاضر ، معلم واحد کارتدارک دیده شده رابه دانش آموزان ارائه می دهد . نحوه فعالیت برروی واحد کار عرضه شده را مشخص می کند سپس توضیح می دهد که واحد کارباید درگروه انجام پذیرد یا به صورت فردی به اجرا در می آید . یعنی ، دانش آموزان باید ترغیب شوند تابه فعالیت انفرادی یا گروهی دست زنند . هنگام ارائه واحد کار ، اسم واحد کار بیان می گردد.
v مرحله سوم : هدایت
درمرحله حاضر ، به هدایت دانش آموزان می پردازیم تافعالیت های خودرابه درستی انجام دهند . درطی این مرحله تلاش می کنیم به سوالات دانش آموزان پاسخ دهیم وابزار و وسایل موردنیاز را تامین کنیم یا آنان رابایکدیگر برای فعالیت بیشتر مانوس تر و راحت تر سازیم . درمرحله هدایت به واقع به مانند یک مشاهد گر دایم الحضور ازکار وعملکرد دانش آموزان دیدن کنیم .
v مرحله چهارم : ارزشیابی
چون درمرحله هدایت ( مرحله سوم ) تاحدودزیادی بادانش آموزان وفعالیت های یادگیریشان درارتباط بوده ایم و از کیفیت کارآنان مطلع هستیم ، ارزشیابی رابه ارزشیابی پایانی معطوف می کنیم . ارزشیابی بایدانجام پذیرد ، زیرا دانش آموزان بایددریابند که فعالیت هایی که انجام داده اند درخور توجه و دارای ارزش است . ارزشیابی دانش آموزان رامی توانیم به صورت تصادفی انجام دهیم . یعنی به تصادف کارهای چندین نفرراانتخاب کنیم و به قضاوت بپردازیم